بنام خدا
|
«ورود» را علامت ممنوع زدند! |
|
|
|
خبرنگار امرداد - میترا دهموبد : |
باز هم يک خبر. باز هم يک خبر كه به جای يكبار، سه بار خواندمش. اين خبر را امروز در «آفتاب» خواندم.
تيتر خبر اين بود: کردستان عراق ورود محصولات ایران را ممنوع کرد!
در اين خبر آمده بود، فرنشين گمرگ مرز «حاج عمران» کردستان گفته كه بر پايهی دستور وزارت اقتصاد این منطقه، ورود بسیاری از تولیدهای کشاورزی ایران به کردستان ممنوع است. و البته كه شوند(:دليل) اين كار، تشویق کشاورزان کٌرد برای افزایش تولیدات کشاورزیشان، عنوان شده است.
سه بار شد چهاربار، بازهم خواندم، خندهام گرفت. می دانيد داشتم به برنجكاران ايرانی می انديشيدم كه خندهام گرفت، برنجكارانی كه برنجهای هندی و پاكستانی، به تنگشان آوردهاند. داشتم به چای ايرانی می انديشيدم كه سالهاست با آمدن چای های خارجی، رنگ و بويش را از ياد بردهام. داشتم به فندق خارجی، بادام آمريكايی، بادام زمينی چينی و عدس يادم نيست كجايی، می انديشيدم كه خنديدم. البته به گمانم شما بهتر از من بدانيد كه اين خنده از سر چه بود، از سر خوشی يا ناخوشی.
به ياد ميوههايی افتادم كه از چين و مصر وارد می كنيم و آنگاه توقع داريم با اين آب گران، برق و گازوئيل گران و كارگر گران، كشاورز ما هنوز در باغهايش سيب بكارد يا چشم به راه رسيدن زردآلو بنشيند. راستی ياد پرتقال بمی، سيب دماوند و سير ايرانی به خير.
اين روزها پرتقال مصری می خوريم، سيب همهجايی جز دماوندی و سير چينی. ميوههای كال و داروخوردهی خارجی، كارتنكارتن، كاميونكاميون و كشتی كشتی، وارد می كنيم و می گذاريم، چشمهای چشمبه راه كشاورز ايرانی، به راه بخشكد و اشكی شود به حال دستهای پينهبستهاش و دل زخم ديدهاش.
|